مردجوانی کنار نهر آب نشسته بود و غمگین و افسرده به سطح آب زل زده بود ...
مرد سالخورده ای از آنجا می گذشت او را دید و متوجه حال پریشانش شد و کنارش نشست
مرد جوان بی اختیار گفت: عجیب آشفته ام و همه چیز در زندگی ام به هم ریخته است. به شدت نیازمند آرامش هستم و نمی دانم این آرامش را کجا پیدا کنم؟
...
ادامه مطلب ...
تصور کنید حساب بانکی دارید که در آن هر روز صبح ۸۶۴۰۰ تومان به حساب شما واریز می گردد و شما فقط تا اخر شب فرصت دارید تا همه پول ها را خرج کنید چون اخر وقت حساب شما خود به خود خالی میشود
در این صورت شما چه خواهید کرد ؟ البته سعی می کنید تا اخرین ریال را خرج کنید!
هر یک از ما یک چنین حساب بانکی داریم ؛ حساب بانکی زمان! هر روز صبح در بانک زمان شما ۸۶۴۰۰ ثانیه واریز و تا پایان شب به پایان می رسد. هیچ برگشتی در کار نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمی شود
ارزش یک سال را دانش آموزی که مردود شده ، می داند
ارزش یک ماه را مادری که فرزند نارس به دنیا اورده ، می داند
ارزش یک هفته را سردبیر یک هفته نامه می داند
ارزش یک ساعت را عاشقی که انتظار معشوق را می کشد
ارزش یک دقیقه را شخصی که از قطار جا مانده می داند
ارزش یک ثانیه را ان که از تصادفی مرگبار جان به در برده ، می داند
----------------------------------------------------------------------------------
باور کنیدهر لحظه گنج بزرگی است ! گنجتان را اسان از دست ندهید!
به یاد داشته باشید: زمان به خاطر هیچ کس منتظر نمی ماند!
فراموش نکنید:دیروز به تاریخ پیوست. فردا معما است.
چند روز به کریسمس مانده بود که به یک مغازه رفتم تا برای نوه ی کوچکم عروسک بخرم. همان جا بود که ...
ادامه مطلب ...